گاهنامه ریاضی ارگ

از ریاضی گفتن

۴ مطلب در خرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است

عجیب ترین جمله در زبان انگلیسی که با ریاضی هم بی ربط نیست!

عجیب‌ترین جمله در زبان انگلیسی!!! 


این جمله با کلمه ای یک حرفی آغاز می شود٬ کلمه دوم دو حرفیست٬‌ چهارم چهار حرفی تا بیستمین کلمه بیست حرفی: 

 

I do not know where family doctors acquired illegibly perplexing handwriting nevertheless, extraordinary pharmaceutical intellectuality counterbalancing indecipherability, transcendentalizes intercommunications incomprehensibleness 

ترجمه جمله : 
نمیدانم این دکترهای خانوادگی این دست خطهای گیج کننده را از کجا کسب میکنند. با این حال سواد پزشکی انها غیر قابل کشف بودن این دست خط ها را جبران کرده و بر غیر قابل .
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شرکت بازرگانی

تفاوت ریاضی دانها با بقیه افراد !؟!؟

یک پزشک و یک ریاضی دان در یک مسافرت طولانى هوائى کنار یکدیگر در هواپیما نشسته بودند پزشک رو به ریاضیدان کرد و گفت:مایلى با همدیگر بازى کنیم؟ 
ریاضیدان که می‌خواست استراحت کند محترمانه عذر خواست و رویش را به طرف پنجره برگرداند و پتورا روى خودش کشید. 
پزشک دوباره گفت: بازى سرگرم‌کننده‌اى است. من از شما یک سوال می‌پرسم و اگر شما جوابش را نمی‌دانستید ۵ دلار به من بدهید. 
بعد شما از من یک سوال می‌کنید و اگر من جوابش را نمی‌دانستم من ۵ دلار به شما می‌دهم. 
ریاضیدان مجدداً معذرت خواست و چشمهایش را روى هم گذاشت تا خوابش ببرد. این بار، پزشک پیشنهاد دیگرى داد.
گفت: خوب، اگر شما سوال مرا جواب ندادید ۵ دلار بدهید ولى اگر من نتوانستم سوال شما را جواب دهم ۵٠ دلار به شما می‌دهم. 
این پیشنهاد چرت ریاضیدان را پاره کرد و رضایت داد که با پزشک بازىکند. پزشک نخستین سوال را مطرح کرد: «فاصله زمین تا ماه چقدر است؟» 
ریاضیدان بدون اینکه کلمه‌اى بر زبان آورد دست در جیبش کرد و ۵ دلار به پزشک داد. حالا نوبت خودش بود. ریاضیدان گفت: «آن چیست که وقتى از تپه بالا می‌رود 3 پا دارد و وقتى پائین می‌آید ۴ پا؟» 
پزشک نگاه تعجب آمیزى کرد و سپس به سراغ کامپیوتر قابل حملش رفت و تمام اطلاعات موجود در آن را مورد جستجو قرار داد. آنگاه از طریق مودم بیسیم کامپیوترش به اینترنت وصل شد 
و اطلاعات موجود در کتابخانه کنگره آمریکا را هم جستجو کرد. باز هم چیز بدرد بخورى پیدا نکرد. سپس براى تمام همکارانش پست الکترونیک فرستاد و سوال را با آنها در میان گذاشت و با یکى دو نفر هم گپ زد ولى آنها هم نتوانستند کمکى کنند.
بالاخره بعد از ۳ ساعت، ریاضیدان را از خواب بیدار کرد و ۵٠ دلار به او داد. ریاضیدان مودبانه ۵٠ دلار را گرفت و رویش را برگرداند تا دوباره بخوابد. پزشک بعد از کمى مکث، او را تکان داد و گفت: 
«خوب، جواب سوالت چه بود؟» ریاضیدان دوباره بدون اینکه کلمه‌اى بر زبان آورد دست در جیبش کرد و ۵ دلار به پزشک داد 
و رویش را برگرداند و خوابید!!!!_)+
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شرکت بازرگانی

دنباله ی اعداد فیبوناچی

در دوران حیات فیبوناچی مسابقات ریاضی در اروپا بسیار مرسوم بود در یکی از همین مسابقات که در سال ۱۲۲۵ در شهر پیزا توسط امپراتورفردریک دوم برگزار شده بود مسئله زیر مطرح شد:

«فرض کنیم خرگوش‌هایی وجود دارند که هر جفت (یک نر و یک ماده) از آنها که به سن ۱ ماهگی رسیده باشند به ازاء هر ماه که از زندگی‌شان سپری شود یک جفت خرگوش متولد می‌کنند که آنها هم از همین قاعده پیروی می‌کنند حال اگر فرض کنیم این خرگوشها هرگز نمی‌میرند و در آغاز یک جفت از این نوع خرگوش در اختیار داشته باشیم که به تازگی متولد شده‌اند حساب کنید پس از n ماه چند جفت از این نوع خرگوش خواهیم داشت.»

حال اگر تعداد خرگوش ها را در ماههای اول و دوم و ... حساب کنیم به دنباله زیر خواهیم رسید که به دنباله فیبوناچی مشهور است.

۱, ۱, ۲, ۳, ۵, ۸, ۱۳, ۲۱, ۳۴, ۵۵, ۸۹, ۱۴۴, ۲۳۳, ۳۷۷, ۶۱۰, ۹۸۷, ۱۵۹۷, ۲۵۸۴,…

فیبوناچی با حل این مسئله از راه حل فوق دنباله حاصل را به جهان ریاضیات معرفی کرد که خواص شگفت‌انگیز و کاربردهای فراوان آن تا به امروز نه تنها نظر ریاضی‌دانان بلکه دانشمندان بسیاری از رشته‌های دیگر را به خود جلب کرده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شرکت بازرگانی

قدرت خارق العاده تلقین



می گویند شخصی سر کلاس ریاضی خوابش برد.وقتی که زنگ را زدند بیدار شد، باعجله دو مسأله را که روی تخته سیاهنوشته بود یادداشت کرد و به خیال اینکه استاد آنها را به عنوان تکلیف منزل داده است به منزل برد و تمام آن روز و آن شب برای حل آنها فکر کردهیچ یک را نتوانست حل کند، اما تمام آن هفته دست از کوشش بر نداشت.سرانجام یکی را حل کرد و به کلاس آورد.استاد به کلی مبهوت شد، زیرا آنها را به عنوان دونمونه از مسائل غیر قابل حل ریاضی داده بود.اگر این دانشجو این موضوع را می دانست احتمالاً آنرا حل نمی کرد،ولی چون به خود تلقین نکرده بود که مسأله غیر قابل حل است ،بلکه برعکس فکر می کرد باید حتماً آن مسأله را حل کند سرانجام راهی برای حل مسأله یافت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شرکت بازرگانی